گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان های بحارالانوار
جلد پنجم
روش بزرگواری


امام سجاد علیه السلام کنیزی داشت. روزی آب روی دست امام می ریخت تا آن حضرت آماده نماز گردد. اتفاقا خسته شد و ظرف آب از دستش افتاد و بر سر امام آسیب رساند. حضرت سر بلند کرده و به سوی کنیز متوجه شد. کنیز گفت:
- (و الکاظمین الغیظ.)
حضرت فرمود: من خشم خود را فرو بردم.
کنیز گفت: (و العافین عن الناس).
امام علیه السلام فرمود: خداوند تو را عفو کند. (یعنی من از تو گذشت کردم).
کنیز گفت: (و الله یحب المحسنین). (41)
امام علیه السلام فرمود: برو که در راه خداوند، عزیز و بزرگ و آزادی.(42)